ثمین قشنگمثمین قشنگم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

ثمین عشق مامان وبابا

دخترم زمینی شد

سلام گل دخترم شما سر تاریخ خودت زمینی شدی ساعت  4 صبح بود که من و بابا از بیخوابی  تصمیم گرفتیم بریم حرم و نماز را اونجا خوندیم اومدیم خونه بابا و مامانی وخاله صبحانه را خوردن ومنم که نباید چیزی می خوردم رفتیم بیمارستان کاره که انجام شد گفتن دکتر ها هنوز نیومدن ساعت یک ربع نه دیدم  اسمم را صدا کردن یه سرس سوال مربوط به بیهوشی پرسیدن گفتن برو منم از اضطراب چونه هام میلرزید فقط به قول بابا میگفت به بعدش فکر کن به بعدش فکر میکردم بالاخره رفتم روی تخت  بیهوشی از کمر را انتخاب کردم چون میخواستم تو را زودتر ببینم وای ساعت 9.20 صدای گریه شما همه جا راو پر کرد منم که اینور فقط داشتم گریه میکردم ودعا میکردم چه قدر اون لحظه شبیه من...
10 شهريور 1393
1